کوهی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰: سوختم پروانه سان از شمع رخسار شما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سوختم پروانه سان از شمع رخسار شما باز گشتم زنده از لعل شکر بار شما صدهزاران گل شکفت از باغ جانم هر طرف تا بدیدم در چمن روی چو گلنار شما آفتاب رویت ای مه کرد از جانم طلوع ذره ذره هر چه دیدم بود دیدار شما خود اناالحق گفتی و خود را بدار آویختی فاش دیدند جمله بغداد اسرار شما حسن رویت جلوه می کرد و چشمت میخرید خود فروشی بود دیدم نقد بازار شما خود الست ربکم گفتی و خود گفتی بلی واحد القهار شد اثبات گفتار شما خون چکید از دیده کوهی چو ابر نوبهار می خورد خون جگر از لعل خونخوار شما کوهی