صوفی محمد هروی
ده نامه
بخش ۲۱ - دیدار نمودن دلدار از دور به عاشق مهجور
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ناله عشاق چو از حد گذشت سوخت ز آهش همه کوه ودشت ولوله در گنبد خضرا فتاد ناله درین عالم بالا فتاد کرد اثر ناله زارش، ببین گشت دعایش به اجابت قرین بخت و سعادت مگرش یار شد زآن سببش نوبت دیدار شد چشم نهاده به سر کوی یار شب همه شب بوده در این انتظار صبحدمی پرده ز رخ دور کرد جمله آفاق پر از نور کرد یک نظری کرد به رویش جوان بی خبر از خویش شد اندر زمان چون نظری کرد به روی نگار کرد یکی نعره و افتاد خوار آن بت عیار بدو رخ نمود تاب رخ یار نبودش چه سود بی رخ او خسته و دل بود ریش با رخ او بیخبر از حال خویش این همه آن عشق بلا می کند آه چه گویم که چها می کند غمزده آمد چو به ناگه به هوش هیچ ندید او اثر از بخت دوش ناله چون چنگ خود آغاز کرد بر رخ خود صد در غم باز کرد صوفی محمد هروی