صوفی محمد هروی
دیوان اطعمه | خوراکی ها
بخش ۱۱۰: جان، بی جمال جانان میل جنان ندارد - آن کس که این ندارد حقا که جان ندارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جان، بی جمال جانان میل جنان ندارد آن کس که این ندارد حقا که جان ندارد در جواب او هر گرسنه که این دم در سفره نان ندارد حقا که می توان گفت او را که جان ندارد با کله های بریان می کرد عذرخواهی این کله های قندی اما زبان ندارد رازی که جوش بوره دارد درون سینه سنبوسه را بفرما کز ما نهان ندارد گلها شکفته دیدم از زلبیا به بازار کامروز هیچ خلقی در بوستان ندارد دیوانه گشته خلقی در اشتیاق زناج این سرو سایه پرور چون باغبان ندارد می خواند دوش شعری گریان کباب از سوز در پیش نان فروماند گویا روا ن ندارد آرام جان مشتاق باشد برنج و حلوا با نان خشک سازد صوفی چو آن ندارد صوفی محمد هروی