صوفی محمد هروی
دیوان اطعمه | خوراکی ها
بخش ۱۰۴: خدنگ غمزه و ابرو کمان به هم دارد - اگر کشد من بیچاره را چه غم دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خدنگ غمزه و ابرو کمان به هم دارد اگر کشد من بیچاره را چه غم دارد در جواب او کسی که دیگ پر از گوشت سر به دم دارد اگر مراعت قومی کند چه غم دارد به صحن قلیه برنجی چو راه یافت کسی دلا بگوی مر او را که مغتنم دارد دو گرده دارد و یک بره مطبخی چو به پیش چرا روم به نهاری برش، چو، کم دارد به سر برون نرود دیگ، هر جفا که کنم حلیمیش همه ز آن است کو کرم دارد از آن سبب نرود کله شب برون ز سرا که نو عروس گدک اندر آن حرم دارد به روی صحن برنج است سر خرو بریان عجب مدار چو خاتون محترم دارد نگر به صوفی بیچاره در تدارک شام که ذبح می کند ار آهوی حرم دارد صوفی محمد هروی