صوفی محمد هروی
دیوان اطعمه | خوراکی ها
بخش ۹۲: آه از این درد که از عشق مرا در جان است - این چه سوزی است که در سینه مرا پنهان است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آه از این درد که از عشق مرا در جان است این چه سوزی است که در سینه مرا پنهان است در جواب او در دلم آتش جوع از هوس بریان است دل من در رخ جان پرور نان حیران است مرهم درد دل من نبود جز کشکک «این چه دردی است که در سینه مرا پنهان است» نیست بی یاد برنج و حبشی یک نفسم ور بر آید به من دل شده صد تاوان است هر که جان داد و دلی، بره بریان بخرید گو غنیمت شمر امروز که بس ارزان است خسرو اطعمه ها گوشت بود در عالم باد پاینده در آفاق چو او سلطان است دوش می برد یکی صحن برنجی ز غمش وه که امروز چو پالوده دلم لرزان است بوی حلوای برنج و نخوداب آمد دوش صوفی امروز ازین واقعه سرگردان است صوفی محمد هروی