صوفی محمد هروی
دیوان اطعمه | خوراکی ها
بخش ۸۸: آه که بی روی دوست عمر به پایان رسید - وز غم هجران یار نعره به کیوان رسید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آه که بی روی دوست عمر به پایان رسید وز غم هجران یار نعره به کیوان رسید در جواب او آه که از شوق نان عمر به پایان رسید در غم هجران گذشت، ناله به کیوان رسید دل پر و معده تهی، منتظرم روز و شب تا که کسی گویدم دعوت سلطان رسید جان به لب آمد مرا، در غم بغرای ترب ناله من از عراق تا به خراسان رسید آتش سودای گوشت هست مرا در درون شد جگرم پخته تا دل بر بریان رسید صحن مزعفر چو گشت در نظر ما عیان شمع بخندید و گفت دل به بر جان رسید بر سر آتش کباب زمزمه ای داشت خوش گفت دل مستمند، مرغ خوش الحان رسید بر سر خوان نعم گشت پلانی خنک گفت یکی غم مخور صوفی حیران رسید صوفی محمد هروی