صوفی محمد هروی
دیوان اطعمه | خوراکی ها
بخش ۶۷: دلی که در رخ جان پرور تو شیدا نیست - درین جهان نتوان یافت زان که پیدا نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلی که در رخ جان پرور تو شیدا نیست درین جهان نتوان یافت زان که پیدا نیست در جواب او کدام دل که در او آرزوی بغرا نیست کدام سینه که در وی خود این تمنا نیست چنان شدم زتمنای گوشت مستغرق که از تفکرش این دم به خویش پروا نیست مگر که قامت زناج سرو را ماند که سرو هست ولیکن چنین دل آرا نیست به خوان اطعمه گر صد هزار لوت آرند به پیش خاطر من چون برنج و حلوا نیست حلیم گرم به روز خنک بده طباخ نمی دهی تو به سرما، ترا سر ما نیست تو نان و ماس نگفتی که خوش بود به بهار غلط مگوی که هرگز چو شیر و خرما نیست ز بعد سرکه و ططماج هیچ چیز دگر به نزد صوفی بیچاره چون منقا نیست صوفی محمد هروی