صوفی محمد هروی
دیوان اطعمه | خوراکی ها
بخش ۵۲: چه گونه عرضه کنم با تو داستان فراق - قلم مگر بدهد شرح از زبان فراق
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه گونه عرضه کنم با تو داستان فراق قلم مگر بدهد شرح از زبان فراق در جواب او فتاده در سر من تا هوای آش سماق بجز خیال وی این دم نمی پزم به وثاق به غیر اطعمه چون در سرم خیالی نیست نصیب من «چه کنم»، این شدست در میثاق هوس کند من بیچاره را، چه چاره کنم برنج و روغن زرد این زمان چو اهل نفاق تلاش پشت کنم روز دعوت سلطان اگر ز پهلوی من بگذرد هزار چماق دل شکسته، ندارد هوای نان شعیر سخن درست بگویم مرا چو نیست نفاق جمال کله بریان به شهر اگر نبود برآید از دل بیچاره جان ز عین فراق چو ذکر عیش بود نصف عیش صوفی را به غیر اطعمه ننوشت اندر این اوراق صوفی محمد هروی