صوفی محمد هروی
دیوان اطعمه | خوراکی ها
بخش ۲۴: لب لعل تو شفای دل بیماران است - هر که را نیست غم و درد تو بیمار آن است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
لب لعل تو شفای دل بیماران است هر که را نیست غم و درد تو بیمار آن است در جواب او وه که امروز چو پالوده دلم لرزان است که به ناگه بربایند، چو در دکان است هیچ دانی که چرا دنبه بود در پی گوشت هست این چاکر دیرینه و او سلطان است گر فروشند به ملک دو جهان یک گیپا بخر امروز تو ای خواجه که بس ارزان است چند گویی که مرا هست هوس آب حیات بهتر از آب حیات ارطلبی این نان است گر بسوزد مکنش عیب تو ای یار عزیز دل سودا زده چون در هوس بریان است گر چه با گوشت برابر شده، گر طباخ کرد صد پاره تنش را و سزای آن است هر چه گویند ز شوق عسل و قلیه برنج در دل صوفی سودا زده صد چندان است صوفی محمد هروی