صوفی محمد هروی
غزل ها
شمارهٔ ۳۷: ای رخت مایه عیش و طرب اهل نشاط
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای رخت مایه عیش و طرب اهل نشاط در دل من غم و اندوه تو خوشتر ز شماط پیش اسب تو نهادم رخ و ای شاه هنوز می کشم بار فراق تو چو فیلان به بساط گشته آویخته در بند قبایش دل من مگر از رشته جان دوخته آن را خیاط دل به دنیا منه و باده خور و شاد بزی زان که عاقل به سفر می ننهد دل به رباط چه روم سوی گلستان به تماشا، چو مرا نیست از دولت غمهای تو پروای نشاط داغ سودای تو بر سینه چو آیم فردا با همه جرم و گنه بگذرم آسان زصراط ساخت صوفی به سرکوی ملامت منزل کرد چون شهر دلش را سبب عشق احاط صوفی محمد هروی