صوفی محمد هروی
غزل ها
شمارهٔ ۲۹: بیا که عید صیام است و باز فصل بهار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا که عید صیام است و باز فصل بهار غم زمانه بدل کن به باده گلنار چو دهر حادثه زای است و عمر مستعجل اگر تو مست نباشی چرا شوی هشیار سبوی باده به دست آر با پری رویی چه مانده ای تو گرفتار جبه و دستار خمار باده لعل لبان او دارم درین خمار تو ساقی صراحیی زخم آر به خواب، لعل لبان تو دوش می دیدم مراست این شرف آری ز دولت بیدار ز یمن عشق تو گشتم غنی بحمدالله مراست چهره زرین و دیده دربار به روز واقعه در دامن تو آویزد بروید از گل صوفی مستمند چو خار صوفی محمد هروی