قوامی رازی
دیوان اشعار | قوامی
شمارهٔ ۹۳ - در غزل است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عاشق خوش طبع با معشوق شیرین خوش خورد بی دلی باید که تا با دلبری دلکش خورد جام زرین بر نشاط درج یاقوتین دهد تیر مشکین از کمان خوب عنبر فش خورد باده چون آب و آتش دلبری چون ماه و مهر خوش مبادا هر که را این باشد و ناخوش خورد بی دلی باید که با دلبر به هجران و وصال نعره ها بی هش زند اندوهها بی غش خورد در حضر اسباب و آلت درین کنجی نهد در سفر واندر حضر او بر سر مفرش خورد از پی آن تا نرنجد دست جانان از کمان ناوک عاشق فریب از گوشه ترکش خورد هرکه او عاشق شود ناچار شد آتش پرست هر که با ترکش بود لابد غم ابرش خورد آتش عشق بتان گر خورد مال عاشقان نیست طرفه گو بخور کالای گبر آتش خورد شربت جانان قوامی با قوام عاشقی گر یکی گیرد دو جوید ور سه باید شش خورد قوامی رازی