قوامی رازی
دیوان اشعار | قوامی
شمارهٔ ۲۷ - در مدح بزرگی و تقاضای صلتی از او
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مها چو گاه سخا دست تو دلیر بود به مدحت تو زبان زمانه چیر بود چو خواجگی طلبی همتی چو شیر بیار که از سخاست که هر دد غلام شیر بود مدام خدمت من به اشتاب خواهی و زود اگر چه از تو صلت با درنگ و دیر بود حسود زیر و زبر کی بود؟ در آن ساعت که دست تو زبر و دست بنده زیر بود نه هر که مدح تو گوید چو من تواند بود نه نره شیر بود هر که در کویر بود زجود خویش پرم کن که بس تهی دستم که گرسنه شکم آن نیکتر که سیر بود پس ار دلیر عتابی کنم شگفت مدار که هست بنده تهی و تهی دلیر بود قوامی رازی