قوامی رازی
دیوان اشعار | قوامی
شمارهٔ ۱۳ - قوامی در حق عمادی گوید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
«ای قوامی هر که چون تو نانباست تا قیام الساعه فخر شهر ماست » «گندم فضل خدای از بهر تو کشته اندر دستگرد کبریاست » «تخمش از تقدیس عرش ایزدیست آبش از کاریز وحی انبیاست » «آسیابان آفتاب نوربخش آسمان تیز گردت آسیاست » «آسیاهای تو را از بهر آرد زیردلو صدق در؛سنگ صفاست » «رکن دوکان تو در شهر خرد بر سر بازار سدرالمنتهی است » «از خمیر لطف دل قرص سخن وز تنور نور جان نور و ضیاست » «نیز بهر طعمه جسمانیان کاسه و خوان را تریدد و غباست » «کز برای واجب روحانیان لقمه تسبیح در حلق دعاست » «نان موزون توای طباخ روح ناقدان سختند نفزود و نکاست » «آتش طبع توشد معیار عقل زان تنورت با ترازو گشت راست » آفتاب ملک و دین رای تو باد آسمان عقل و جان جای تو باد دست تو بر هشت جنت مطلق است بر سر هفتم فلک پای تو باد نوبهار بوستان مملکت فر عدل عالم آرای تو باد سایه خورشید فضل کردگار تاج فرق آسمان سای تو باد بر موافق گیسو«ی» حور بهشت بوی خلق شادی افزای تو باد مار زرین خلقت مشگین سخن شکل کلک فلک پیمای تو باد مور عنبر صورت کافور پوش خط روزآرای شب زای تو باد تا دل ابر بهاری در دهد مهر بر گردون زر اندای تو باد تا دم باد خزان زرگر شود کان به که در سیم پالای تو باد ابر و برق و آسمان و آفتاب دست و کلک و همت و رای تو باد بخت بر منشور زد توقیع ما تا عمادی وار شد ترجیع ما قوامی رازی