میرزا قاآنی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۳۵: ماه من از زلف چون گره بگشاید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ماه من از زلف چون گره بگشاید بر دل پرعقده عقدها بفزاید فکر دگر کن دلا که طرهٔ محمود با همه بندد گره گره نگشابد لعل شکربار او شبی که ببوسم از دهنم صبح طعم نیشکر آید دل به چه خو گیرد ار غمش نستاند جان به چه کار آید ار لبش نرباید هرکه لب لعل او نمود به انگشت تا به لب گور پشت دست بخاید صبح وصالش چو روزگار جوانیست نیک عزیزش شمار اگرچه نپاید ای که بط باده داری و بت ساده دیگرت از هست و نیست هیچ نباید زنگ زدایی ز روی آینه تاکی آیینه رویین که زنگ غم بزداید ای بت عبدالعظیمی از ستم تو ترسم عبدالعظیم شرم نماید مادر دوران عقیم شدکه پس از تو زشت بودگرچه آفتاب بزاید گر همه خوبان به زلف غالیه سایند غالیه خود را همی به زلف تو ساید تا دل قاآنی از زمانه ترا خواست حورگر آید برش بدو نگراید ورد زبانش ثنای تست و زمانش گر به سر آید جز این سخن نسراید گیتی شیرین لبی ندیده چو محمود خاصه در آن دم که میر را بستاید میرزا قاآنی