میرزا قاآنی
غزل ها
غزل شمارهٔ ۲۰: سخن از بوسهٔ آن لعل لب نوش افتاد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سخن از بوسهٔ آن لعل لب نوش افتاد به میان بار دگر خون سیاوش افتاد گشت یک سان شب و روزم که ترا از رخ و زلف صبح با شام سیه باز هم آغوش افتاد آنچنان در رخ نیکوی تو حیران ماندم که مرا کعبه و بتخانه فراموش افتاد مر مرا هیچ به شیرینی دشنام تو نیست نوش جانست هر آن نیش که با نوش افتاد شاه حسنت به جفا شیوهٔ ضحاک گرفت افعی زلف کجت تا به سر دوش افتاد پیرهن چاک زنم دمبدم از غم چکنم که مرا کار بدان سرو قباپوش افتاد با همه زهد که قاآنی ما می ورزد عاقبت در سر خم می زد و مدهوش افتاد میرزا قاآنی