فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۳۹۸: عرضه دادم در بر جانان وفای خویشتن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عرضه دادم در بر جانان وفای خویشتن زیر تیغ امتحان رفتن به پای خویشتن تا نگردد خون من در حشر دامن گیر او اول از قاتل گرفتم خون بهای خویشتن آخر از دست جفایش چاک کردم سینه را خود به دست خویشتن دام سزای خویشتن تیره شد روزم ز تاثیر دعای نیم شب بین چه ها می بینم از دست دعای خویشتن کام اگر خواهی ز کام خویش بگذر زان که ما با رضای او گذشتیم از رضای خویشتن گر تو با شمشیر روزی بر سرم خواهی گذشت حاجت دیگر نخواهم از خدای خویشتن گر تو با شمشیر روزی بر سرم خواهی گذشت حاجت دیگر نخواهم از خدای خویشتن کاش می ماندی زمانی بر مراد اهل دل تا نماند مدعی بر مدعای خویشتن رشته عمر بلندم سر به کوتاهی نهاد تا گسستی دستم از زلف رسای خویشتن عاشق صادق فروغی گر بردنش سر به تیغ رشته الفت نبرد ز آشنای خویشتن فروغی بسطامی