غالب دهلوی
غزل ها
شمارهٔ ۲۴۶: نوگرفتار تو و دیرینه آزاد خودم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نوگرفتار تو و دیرینه آزاد خودم وه چه خوش بودی که بودی ذوق بهباد خودم معنی بیگانه خویشم، تکلف بر طرف چون مه نو مصرع تاریخ ایجاد خودم جوهر اندیشه دلخون گشتنی در کار داشت غازه رخساره حسن خداداد خودم از بهار رفته درس رنگ و بو دارم هنوز در غمت خاطر فریب جان ناشاد خودم گر فراموشی به فریادم رسد وقت ست وقت رفته ام از خویشتن چندان که در یاد خودم گرم استغناست بامن گرچه مهرش در دلست تا نباشد دعوی تأثیر فریاد خودم هر قدم لختی ز خود رفتن بود در بار من همچو شمع بزم در راه فنازاد خودم تا چه خونها خورده ام شرمنده از روی دلم غنچه آسا پیچش طومار بیداد خودم می دهم دل را ز بیدادت فریب التفات سادگی بنگر که در دام تو صیاد خودم عالم توفیق را غالب سواد اعظمم مهر حیدر پیشه دارم حیدرآباد خودم غالب دهلوی