وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۳۶۱: تند سویم به غضب دید که برخیز و برو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تند سویم به غضب دید که برخیز و برو خسکم در ته پا ریخت که بگریز و برو چیست گفتم گنهم دست به خنجر زد و گفت پیش از آن دم که شوی کشته بپرهیز و برو پیش رفتم که بکش دست من و دامن تو گرم شد کاتش من باز مکن تیز و برو می نشستم که مگر خار غم از پا بکشم داد دشنام که تقریب مینگیز و برو وحشی این دیده که گردید همه اشک امید آب حسرت کن و از دیده فرو ریز و برو وحشی باقفی