وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۳۲۳: به استغنات میرم سرو استغنا بلند من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به استغنات میرم سرو استغنا بلند من که خوش راضیست از تو جان استغنا پسند من سرت گردم به رقص آور دلم را گرم سویم بین که نیک است از برای چشم بد دود سپند من من این تار نگه را حلقه حلقه می کنم اما شکاری را که من دیدم زیاد است از کمند من حلاوت بخشیی گاهی به شکر خنده میفرما به زهر چشم خود مگذار کار زهر خند من شکاری نیستم کارایش فتراک را شایم به صید من چه سعی است اینکه دارد صید بند من مرا بایست کشتن تا نه من رسوا شوم نی او نصیحت نشنو من گوش اگر می کرد پند من ز وحشی بر در او بدترم بلک از سگ کویم ازین بدتر شوم اینست اگر بخت نژند من وحشی باقفی