وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۳۰۶: کی بود کز تو جان فکاری نداشتم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کی بود کز تو جان فکاری نداشتم درد دلی و نالهٔ زاری نداشتم تا بود نقد جان ، به کف من نیامدی آنروز آمدی که نثاری نداشتم گفتم ز کار برد مرا خنده کردنت خندید و گفت من به تو کاری نداشتم شد مانع نشستنم از خاک راه خویش خاکم به سر که قدر غباری نداشتم پیوسته دست بر سرم از عشق بود کار هرگز به دست دست نگاری نداشتم در مجلسی میانه جمعی نبود یار کانجا پی نظاره کناری نداشتم وحشی مرا به هیچ گلستان گذر نبود کز نوگلی فغان هزاری نداشتم وحشی باقفی