وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۲۸۲: ما چو پیمان با کسی بستیم دیگر نشکنیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما چو پیمان با کسی بستیم دیگر نشکنیم گر همه زهرست چون خوردیم ساغر نشکنیم پیش ما یاقوت یاقوتست و گوهر گوهر است دأب ما اینست یعنی قدر گوهر نشکنیم هر متاعی را در این بازار نرخی بسته اند قند اگر بسیار شد ما نرخ شکر نشکنیم عیب پوشان هنر بینیم ما طاووس را پای پوشانیم اما هرگزش پر نشکنیم ما درخت افکن نه ایم آنها گروهی دیگرند با وجود سد تبر، یک شاخ بی بر نشکنیم به که وحشی را در این سودا نیازاریم دل بیش از اینش در جراحت نوک نشتر نشکنیم وحشی باقفی