وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۲۷۱: من این کوشش که در تسخیر آن خودکام میکردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من این کوشش که در تسخیر آن خودکام می کردم اگر وحشی غزالی بود او را رام می کردم درین مدت اگر اوقات من صرف ملک می شد باو در بزمگاه عیش می در جام می کردم رهم را منتهایی نیست زان رو دورم از مقصد اگر می داشت پایانی منش یک گام می کردم به کنج این قفس افتاده عاجز من همان مرغم که تعلیم خلاص بستگان دام می کردم به اندک صبر دیگر رفته بود این ناز بی موقع غلط کردم چرا این صلح بی هنگام می کردم پیامی کرد کز شرمندگی مردم که گفت اورا شکایت گونه ای کز بخت نافرجام می کردم چه ننگ آمیز نامی بوده پیش یار این وحشی بسی به بود ازین خود را اگر سگ نام می کردم وحشی باقفی