وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۲۶۸: سحر کجاست که فراش جلوگاه توام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سحر کجاست که فراش جلوه گاه توام نشسته بر سر ره دیده بان راه توام هنوز خفته چو بخت منند خلق که من برون دویده ز شوق رخ چو ماه توام من آن گدای حریصم که صبح نیست هنوز که ایستاده به دریوزه نگاه توام مرا تو اول شب رانده ای به خواری ومن سحر خود آمده ام باز و عذر خواه توام تو بی گناه کشی کن که ایستاده به عذر به روز عرض جزا حایل گناه توام اگر به کشتن وحشی گواه می طلبی مرا طلب به گواهی که من گواه توام وحشی باقفی