وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۲۱۰: آه شراره بارم کان از درون برآمد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آه شراره بارم کان از درون برآمد ابریست آتش افشان کز بحر خون برآمد می کرد دل تفأل از مصحف جمالش از زلف او به فالش جیم جنون برآمد فانوس وار ما را از شمع دل فروزی آتش ز سینه سر زد دود از درون برآمد از لالهٔ جگر خون احوال کوهکن پرس کان داغدار با او در بیستون برآمد از چشم پر فن او در یک فریب دادن از عقل و هوشمندی سد ذوفنون بر آمد بر رسم داد خواهان زد دست بر عنانش آیا ز دست وحشی این کار چون برآمد وحشی باقفی