وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۲۰۹: جنونی داشتم زین پیش بازم آن جنون آمد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جنونی داشتم زین پیش بازم آن جنون آمد مرا تا چون برون آرد که پر غوغا درون آمد که دارد باطل السحری که بر بازوی جان بندم که جادوی قدیمی بر سر سحر و فسون آمد ندانم چون شود انجام مجلس کان حریف افکن میی افکند در ساغر کزان می بوی خون آمد سپر انداختیم اینست اگر چین خم ابرو که زور این کمان از بازوی طاقت فزون آمد مرا خوانی و من دوری کنم با یک جهان رغبت چنین باشد بلی آن کس که بختش واژگون آمد مگو وحشی چگونه آمدت این مهر در سینه همی دانم که خوب آمد نمی دانم که چون آمد وحشی باقفی