وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۱۷۰: ملک دل را سپه ناز به یغما آمد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ملک دل را سپه ناز به یغما آمد دیده را مژده که هنگام تماشا آمد تا چه کردیم که چون سبزه ز کویی ندمیم گل به گلزار شد و لاله به صحرا آمد پرتو طلعت یوسف مگرش خواهد عذر آنچه بر دیدهٔ یعقوب و زلیخا آمد غمزه اش کرد طمع در دل و چونش ندهم خاصه اکنون که تبسم به تقاضا آمد مژدهٔ عمر ابد می رسد اکنون ز لبش صبرکن یک نفس ای دل که مسیحا آمد منع دل زین ره پر تفرقه کردم نشنید رفت با یک حشر طاقت و تنها آمد باش آماده فتراک ملامت وحشی که تو در خوابی و صیاد ز سد جا آمد وحشی باقفی