وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۱۴۱: مرغ ما دوش سرایندهٔ بستانی بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرغ ما دوش سرایندهٔ بستانی بود داشت گلبانگی و معشوف گلستانی بود دیده کز نعمت دیدار نبودش سپری مگسی بود که مهمان سرخوانی بود دست امید که یک بار نقابی نکشید بود دور از سر و نزدیک به دامانی بود آنکه از تشنگیش بود گذر بر ظلمات تف نشان جگرش چشمهٔ حیوانی بود ریشه تفسیدهٔ گیاهی ز لب کوثر رست که ز ابرش هوس قطرهٔ بارانی بود خویش را ساخته آماده سد شعله خسی گرم همصحبتی آتش سوزانی بود بود وحشی که ز رخسار تو شد قافیه سنج یا نواساز گلی مرغ خوش الحانی بود وحشی باقفی