وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۱۳۹: چو شمع شب همه شب سوز و گریه زانم بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو شمع شب همه شب سوز و گریه زانم بود که سرگذشت فراق تو بر زبانم بود شد آتش جگرم پیش مردمان روشن ز خون گرم که در چشم خونفشانم بود به التفات تو دارم امیدواریها ولی ز خوی تو ایمن نمی توانم بود ستم گذشته ز اندازه ورنه کی با تو کدام روز دگر اینقدر فغانم بود زبان خامهٔ من سوخت زین غزل وحشی مگر زبانه ای از آتش نهانم بود وحشی باقفی