وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۱۳۱: مهرم ز حرمان شد فزون شوقی ز حسرت کم نشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مهرم ز حرمان شد فزون شوقی ز حسرت کم نشد هر چند حسرت بیش شد شوق و محبت کم نشد تخم امید ما از و نارسته ماند از بی نمی اما به کشت دیگران باران رحمت کم نشد خوش بخت تو ای مدعی کاینجا که من خوارم چنین با یک جهان بی حرمتی هیچت ز حرمت کم نشد عمری زدم لاف سگی اما چه حاصل چون مرا با اینهمه حق وفا خواری و ذلت کم نشد وحشی از و بر خاطرم پیوسته بود این گرد غم ز آیینهٔ من هیچگه گرد کدورت کم نشد وحشی باقفی