وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۱۱۸: دلم امروز از آن لب هر زمان شکری دگر دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم امروز از آن لب هر زمان شکری دگر دارد زبان کز شکوه ام پر زهر بود اکنون شکر دارد دگر راه کدامین کاروان صبر خواهد زد که چشمش سد نگهبان در کمینگاه نظر دارد به یک صحبت که با او داشت دل کز من بحل بادا دگر نامد ز من یادش بلی صحبت اثر دارد دعاهای سحر گویند می دارد اثر آری اثر می دارد اما کی شب عاشق سحر دارد ز هر کس بیشتر مهر تو دارم وین دلیلم بس که هر کس را فزونتر مهر ، حسرت بیشتر دارد عجب نبود ز وحشی گریه های تلخ ناکامی که زهرآلوده پیکانهای حسرت بر جگر دارد وحشی باقفی