وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۱۰۴: گرم آمد و بر آتش شوقم نشاند و رفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گرم آمد و بر آتش شوقم نشاند و رفت آتش به جای آب ز چشمم فشاند و رفت آمد چو باد و مضطربم کرد همچو برق وز آتشم زبانه به گردون رساند و رفت برخاستم که دست دعایی برآورم دشنام داد و راه دگر کرد و راند و رفت از پی دویدمش که عنان گیریی کنم افراشت تازیانه و مرکب جهاند و رفت وحشی نشد نصیبم ازو تازیانه ای چشمم به حسرت از پی او بازماند و رفت وحشی باقفی