وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۹۲: مینماید چند روزی شد که آزاریت هست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می نماید چند روزی شد که آزاریت هست غالبا دل در کف چون خود ستمکاریت هست چونی از شاخ گلت رنگی و بویی می رسد یا به این خوش می کنی خاطر که گلزاریت هست در گلستانی چو شاخ گل نمی جنبی ز جا می توان دانست کاندر پای دل خاریت هست عشقبازان رازداران همند از من مپوش همچو من بی عزتی یا قدر و مقداریت هست در طلسم دوستی کاندر تواش تأثیر نیست نسخه ها دارم اشارت کن اگر کاریت هست چاره خود کن اگر بیچاره سوزی همچو تست وای بر جان تو گر مانند تو یاریت هست بار حرمان برنتابد خاطر نازک دلان عمر من بر جان وحشی نه اگر باریت هست وحشی باقفی