وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۸۱: سوز تب فراق تو درمان پذیر نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سوز تب فراق تو درمان پذیر نیست تا زنده ام چو شمع ازینم گزیر نیست هر درد را که می نگری هست چاره ای درد محبت است که درمان پذیر نیست هیچ از دل رمیده ما کس نشان نداد پیدا نشد عجب که به دامی اسیر نیست بر من کمان مکش، که از آن غمزه ام هلاک بازو مساز رنجه که حاجت به تیر نیست رفتی و از فراق تو از پا درآمدم باز آ که جز تو هیچکسم دستگیر نیست سهلست اگر گهی گذرد در ضمیر تو وحشی که جز تو هیچکسش در ضمیر نیست وحشی باقفی