وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۵۹: خوش صید غافلی به سر تیر آمدست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خوش صید غافلی به سر تیر آمدست زه کن کمان ناز که نخجیر آمدست روزی به کار تیغ تو آید نگاه دار این گردنی که در خم زنجیر آمدست کو عشق تا شوند همه معترف به عجز اول خرد که از پی تدبیر آمدست عشقی که ما دو اسبه ازو می گریختیم اینست کامدست و عنانگیر آمدست ملک دل مرا که سواری بس است عشق با یکجهان سپاه به تسخیر آمدست در خاره کنده اند حریفان به حکم عشق جویی که چند فرسخ از آن شیر آمدست بی لطفیی به حال تو دیدم که سوختم وحشی بگو که از توچه تقصیر آمدست وحشی باقفی