وحشی باقفی
غزل ها
غزل ۲۰: ساکن گلخن شدم تا صاف کردم سینه را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ساکن گلخن شدم تا صاف کردم سینه را دادم از خاکستر گلخن صفا آیینه را پیش رندان حق شناسی در لباسی دیگر است پر به ما منمای زاهد خرقهٔ پشمینه را گنج صبری بیش ازین در دل به قدر خویش بود لشکر غم کرد غارت نقد این گنجینه را روز مردن درد دل بر خاک می سازم رقم چون کنم کس نیست تا گویم غم دیرینه را گر به کشتن کین وحشی می رود از سینه ات کرد خون خود بحل ، بردار تیغ کینه را وحشی باقفی