الهامی کرمانشاهی
خیابان چهارم
بخش ۴۹ - جوشانیدن مختار در روغن زیتون سنان ابن انس ملعون را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سنان را که زی بصره بودی روان گرفتند در قادسیه گوان ببستند در آهنین بند سخت کشان نزد مختار پیروز بخت امیر سرانداز دشمن شکار چو دید آن سرو پیکر نابکار لب خود به دندان بخایید نرم سترد از دل و دیده و چهره شرم بگفت: ای تبهکار ناپاکخوی که از خویشتن ریختی آبروی بدا بر تو و زشت کردار تو مرا برتو بگماشت دادار تو که کیفر به تیغ از تو بستانمی تو را تن در آتش بسوزانمی همین روز، فیروزی من بود که دربند من چون تو دشمن بود خدا بکشدم گر گذارم تو را که مانی چنین زنده جان ایدرا بفرمود با آبداده پرند گسستند پیکرش را بند بند به دیگی ز زیتون، پر از روغنا فکندند تاری تن ریمنا به آتش چو آن دیگ جوشنده گشت به دوزخ روانش خروشنده گشت نمودند ویران پس او را سرای نهشتند کاباد ماند به جای ز منهال عمرو این شنیدم خبر که از مکه ام بد یثرب سفر سپردم ره خانه سجاد را پناه امم، زین عباد را الهامی کرمانشاهی