کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به پیش پاک بازان دلفروز

    چنین گفت احمد غزّال یک روز

    که چون بهر جمال یوسف خوب

    بمصر آمد زبیت الحُزن یعقوب

    درآمد تنگ یوسف پیش او در

    گرفت آن تنگ دل را تنگ در بر

    فغان در بسته بُد یعقوب ناگاه

    که کو یوسف مگر افتاد در چاه

    بدو گفتند آخر می چه گوئی

    گرفته در بر او را می چه جوئی

    ز کنعان بوی پیراهن شنیدی

    چو دیدی این دمش گوئی ندیدی

    جواب این داد یعقوب پیمبر

    که من یوسف شدم امروز یکسر

    ز یوسف لاجرم بوئی شنودم

    که من خود بندهٔ یعقوب بودم

    همه من بوده‌ام، یوسف کدامست

    چو خود را یافتم اینم تمامست

    بخود گر سر فرود آری زمانی

    بیابی زانچه می‌گوی نشانی

    ولی چون از همه آزاد گردی

    تو نه غمگین شوی نه شاد گردی

    ز زیر چرخ گردانت بر آرند

    برنگ کار مردانت برآرند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha